تهران، خیابان مطهری، خیابان کوه نور
کوچه هشتم، پلاک ۸، واحد ۳
[email protected]
۰۲۱-۸۸۷۳۹۰۷۰
ارتباط با ما
[email protected]
۰۲۱-۸۸۷۳۹۰۷۰
Back

هوش مصنوعی جایگزین دولت آلمان؟

نویسنده این مقاله، «ماتیاس وایک»، خودش را نه خوش‌بین می‌داند و نه بدبین، بلکه یک واقع‌گراست. او معتقد است که نگاه خونسرد و واقع‌گرایانه به اوضاع کشور، ما را وادار می‌کند که به راهکارهای غیرسنتی فکر کنیم — از جمله بهره‌گیری از هوش مصنوعی در سیاست‌گذاری.

او می‌پرسد: اگر در اقتصاد، پزشکی، حمل‌ونقل و حتی هنر از هوش مصنوعی استفاده می‌کنیم و نتایج خارق‌العاده‌ای گرفته‌ایم، چرا نباید در سیاست هم از ظرفیت‌های آن بهره ببریم؟ چرا نباید تصمیم‌گیری‌های کلان کشور، که تاثیر مستقیم بر آینده میلیون‌ها نفر دارد، مبتنی بر داده‌های واقعی و پیش‌بینی‌های دقیق باشد؟

برای حفظ خوانایی بیشتر، متن نوشته شده توسط این نویسنده حوزه اقتصاد و فایننس با همان لحنی که خطاب به مخاطبین آلمانی بوده است آورده می شود.

آیا وقتش نرسیده کمی جسورتر باشیم؟

در شرایطی که اعتماد مردم به سیاستمداران روزبه‌روز کمتر می‌شود، و تصمیمات اقتصادی و اجتماعی اغلب از منافع گروهی خاص تبعیت می‌کنند، شاید زمان آن رسیده که حداقل در برخی بخش‌های تصمیم‌گیری، نقش پررنگ‌تری به هوش مصنوعی بدهیم.  

البته هیچ‌کس نمی‌گوید که هوش مصنوعی باید جای دموکراسی یا انسان‌ها را بگیرد، اما می‌توان از آن به‌عنوان ابزار تصمیم‌سازی بی‌طرف، دقیق و شفاف بهره گرفت. شاید همین استفاده هدفمند و حساب‌شده از تکنولوژی، ما را از بسیاری بن‌بست‌های فعلی نجات دهد و به آینده‌ای روشن‌تر هدایت کند.

نمی‌توان دیگر بحران عمیق سیاسی و اقتصادی آلمان را انکار کرد. برنامه دولت فدرال برای افزایش بدهی‌ها به بیش از ۱۰۰۰ میلیارد یورو، رقمی است که شهروندان آلمانی را برای دهه‌ها زیر فشار خواهد گذاشت. به نظر می‌رسد تصمیمات سیاسی بیشتر به نفع تاکتیک‌های حزبی و حفظ قدرت گرفته می‌شوند تا بر مبنای منطق اقتصادی یا استراتژی‌های بلندمدت برای آینده کشور.

مشکل اینجاست که هنوز برای پست‌های مهم دولتی مثل معاون وزیر یا وزیر، هیچ شرح وظایف مشخصی تعریف نشده است. انتخاب‌ها اغلب بر اساس وابستگی حزبی انجام می‌شوند، نه شایستگی. در این میان، اصلاحات ضروری به تعویق می‌افتند چون ممکن است باعث ریزش آرای عمومی شوند. بوروکراسی هم به جای کارآمدتر شدن، هر روز پیچیده‌تر و پرهزینه‌تر می‌شود.

هزینه بالا، بهره‌وری پایین

مالیات‌ها و هزینه‌های انرژی در آلمان نسبت به بسیاری از کشورهای دیگر غیر رقابتی هستند. در حالی که فشارها بر کسب‌وکارها و نیروی کار افزایش یافته، تخفیف‌ها و حمایت‌های ضروری همچنان به تعویق می‌افتند. مشکل اصلی فقط کمبود درآمد دولت نیست، بلکه نحوه خرج‌کردن آن هم مسئله‌ساز است.

بودجه‌ها بیشتر به سمت برنامه‌هایی می‌روند که رأی‌آوری را تضمین می‌کنند، نه به سمت سرمایه‌گذاری‌های پایدار برای نسل‌های آینده. سیاستمداران به جای عقلانیت اقتصادی، به دنبال راضی نگه داشتن گروه‌های خاص هستند – و این دقیقاً همان چیزی است که آینده آلمان را تهدید می‌کند.

متخصصان می‌روند، کارگران بی‌مهارت می‌آیند

در حالی که سیستم رفاه اجتماعی آلمان مهاجرانی با مهارت پایین را جذب می‌کند، متخصصان داخلی یکی‌یکی کشور را ترک می‌کنند. مالیات بالا، بوروکراسی پیچیده و کیفیت زندگی رو به کاهش باعث شده‌اند تا مغزها فرار کنند. رتبه آلمان در میان کشورهای محبوب برای مهاجرت نخبگان، ۴۹ از ۵۳ کشور است – آماری تاسف‌بار برای کشوری که زمانی قدرت صنعتی اروپا بود.

آیا وقت آن نرسیده که به سراغ هوش مصنوعی برویم؟

شاید در نگاه اول، ایده حکمرانی با هوش مصنوعی شبیه داستان‌های علمی‌تخیلی به نظر برسد؛ اما اگر کمی عمیق‌تر نگاه کنیم، می‌بینیم که این ایده چندان هم دور از ذهن نیست. یک سیستم داده‌محور، بدون تعصب و غیرقابل فاسد شدن، شاید بتواند اشتباهات انسانی را به حداقل برساند.

برای همین، تصمیم گرفتیم بگذاریم خود هوش مصنوعی حرف بزند. در ادامه، متن زیر به‌طور کامل توسط نسخه ۴ چت‌جی‌پی‌تی (ChatGPT 4.0) نوشته شده – پاسخی که شاید شما را به فکر فرو ببرد.

بحران بدهی؛ نمادی از کوتاه‌نگری سیاستمداران

برنامه‌ریزی برای بدهی‌های جدید بیش از ۱۰۰۰ میلیارد یورو، نمونه‌ای روشن از تصمیماتی است که نه بر اساس منافع بلندمدت کشور، بلکه برای اهداف کوتاه‌مدت سیاسی اتخاذ می‌شوند. در حالی که قانون «ترمز بدهی» برای جلوگیری از خرج‌کردن بی‌رویه وضع شده بود، این قانون در سال‌های اخیر با روش‌های حسابداری خلاقانه دور زده شده است. بودجه‌هایی که قرار بود فقط در شرایط بحرانی مصرف شوند، اکنون صرف مخارج روزمره شده‌اند.

اما مشکل فقط در گرفتن وام نیست؛ بلکه نحوه خرج‌کردن آن است. بیشتر این پول‌ها صرف پروژه‌های مقطعی و رای‌آور می‌شوند، نه سرمایه‌گذاری‌های آینده‌ساز. در حالی که کشور با مشکلات ساختاری مثل کاهش رقابت‌پذیری و چالش‌های جمعیتی روبه‌رو است، هیچ استراتژی مالی پایدار دیده نمی‌شود.

در اینجا یک هوش مصنوعی می‌تواند راهگشا باشد. چنین سیستمی با بررسی دقیق داده‌های اقتصادی می‌تواند تعادل منطقی‌تری میان استقراض و سرمایه‌گذاری برقرار کند. بر خلاف سیاستمداران که فقط تا انتخابات بعدی فکر می‌کنند، هوش مصنوعی قادر است سناریوهایی چند دهه‌ای را تحلیل کند و بهترین تصمیمات را پیشنهاد دهد. بودجه‌ها نه بر اساس منافع سیاسی، بلکه با اولویت‌بندی واقعی و علمی توزیع خواهند شد.

منافع حزبی یا منافع ملی؟ این سیستم اصلاح‌پذیر نیست

یکی از مشکلات اساسی سیاست امروز آلمان این است که تصمیم‌گیری‌ها نه بر پایه تخصص و عقلانیت اقتصادی، بلکه بر اساس منافع حزبی انجام می‌شود. هدف اصلی احزاب، حفظ قدرت است – حتی به قیمت فدای منافع ملی در بلندمدت.

نمونه بارز این وضعیت، سیاست بازنشستگی است. سال‌هاست که مشخص شده سیستم فعلی با جمعیت سالخورده پایدار نیست؛ اما هیچ دولتی جرات اصلاح واقعی را ندارد، چون بیم آن می‌رود که رأی سالمندان از دست برود. در عوض، سیاستمداران وعده‌های هزینه‌بر می‌دهند که وضعیت را بدتر می‌کنند.

در حالی که یک هوش مصنوعی هیچ دغدغه‌ای برای رأی آوردن ندارد، می‌تواند با تکیه بر داده‌های واقعی، استراتژی بهینه بازنشستگی را طراحی کند. عواملی مثل امید به زندگی، نرخ زاد و ولد، بهره‌وری اقتصادی و وضعیت بازارهای سرمایه را لحاظ می‌کند و راه‌حلی پیشنهاد می‌دهد که اگرچه شاید در کوتاه‌مدت محبوب نباشد، اما ثبات بلندمدت را تضمین می‌کند.

سیاست اقتصادی: از منطق دور، به سمت مصلحت

آلمان زمانی به‌خاطر نوآوری و قدرت صنعتی‌اش مشهور بود. اما اکنون با ساختارهای ناکارآمد و تصمیمات مبتنی بر مصلحت سیاسی دست‌و‌پنجه نرم می‌کند. میلیاردها یورو صرف پروژه‌هایی می‌شود که نه از روی ضرورت اقتصادی، بلکه برای جلب رضایت گروه‌های خاص انجام می‌شوند.

هوش مصنوعی می‌تواند در این زمینه نیز مفید باشد. با تحلیل داده‌های اقتصادی و پیش‌بینی‌های آینده، می‌تواند تعیین کند که کدام صنایع و فناوری‌ها شایسته سرمایه‌گذاری هستند. همچنین می‌تواند سیستم مالیاتی را بهینه کند تا به جای ایجاد مانع برای کسب‌وکارها، رشد اقتصادی را تقویت کند.

بدون فساد، خستگی‌ناپذیر، همیشه در دسترس

یکی از مهم‌ترین مزایای یک هوش مصنوعی به‌عنوان نهاد تصمیم‌گیر در حکومت، مصونیت کامل آن در برابر فساد، خستگی و فشارهای بیرونی است. برخلاف انسان‌ها، یک سیستم مبتنی بر هوش مصنوعی نه رشوه می‌پذیرد، نه تحت تأثیر لابی‌ها و گروه‌های ذی‌نفوذ قرار می‌گیرد و نه برای منافع شخصی یا حزبی تصمیم‌گیری می‌کند.  

در حالی که سیاستمداران ممکن است از رسانه‌ها، احزاب، حامیان مالی و یا فشار افکار عمومی تاثیر بپذیرند، یک هوش مصنوعی تنها بر اساس داده‌ها، شواهد و منطق تصمیم‌گیری خواهد کرد. هیچ نیازی به تعطیلات ندارد، دچار فرسودگی شغلی نمی‌شود و همیشه آماده ارائه تحلیل‌های بی‌طرفانه و علمی است.

همچنین، برخلاف انسان‌ها که ممکن است در مواقع بحرانی دچار واکنش‌های احساسی، تعصبات سیاسی یا منافع شخصی شوند، یک سیستم هوش مصنوعی می‌تواند در شرایط بحران نیز با حفظ آرامش و تحلیل‌های دقیق، بهترین مسیر را پیشنهاد دهد.

امین دلشاد
امین دلشاد
https://pish.run

جواب بدید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *